س FAالات متداول فنی

واژه نامه سیم و کابل (از C-D)

2021-05-02

واژه نامه سیم و کابل

(از C-D)



کابل:

گروهی از هادی های جداگانه جداگانه در پیکربندی پیچ خورده یا موازی ، با یا بدون پوشش کلی.

سینی کابل:

مسیر مسابقه متشکل از یک ساختار پیش ساخته از زبری و اتصالات ، شکل گرفته و ساخته شده است به طوری که کابل ها می توانند به آسانی بدون آسیب وصل شوند و برداشته شوند.

کابل کشی: 

عمل پیچاندن دو یا چند جزء عایق شده توسط ماشین برای ایجاد یک کابل.

ظرفیت:

ذخیره بارهای الکتریکی جدا شده بین دو صفحه با پتانسیل های مختلف. مقدار بستگی زیادی به سطح صفحات و فاصله بین آنها دارد.

گزارش تست معتبر (CTR):

گزارشی که داده های واقعی آزمایش را بر روی کابل ارائه می دهد. آزمایش ها معمولاً توسط بخش کنترل کیفیت انجام می شود ، که نشان می دهد محصول ارسال شده مطابق با مشخصات آزمایش است.

اندازه مدار:

یک اصطلاح رایج برای ساختن سیم های اندازه 14 تا 10 AWG.

میل دایره ای:

اندازه گیری برای مساحت سیم ، محاسبه شده توسط مربع قطر. 1 میل دایره ای ((.001) 2 10 106

ضریب انبساط:

تغییر کسری در ابعاد یک ماده با توجه به تغییر واحد دما.

خم سرد:

روش آزمایش که به موجب آن یک نمونه از سیم یا کابل در اطراف یک سنبه با اندازه مشخص در داخل یک محفظه سرد ، در دمای مشخص برای تعداد مشخصی از دورها با سرعت معین پیچیده می شود. سپس نمونه برداشته می شود و از نظر نقص یا خرابی در مصالح یا ساختمان مورد بررسی قرار می گیرد.

جریان سرد:

تغییر شکل دائمی یک ماده در اثر نیروی مکانیکی.

کد رنگ:

یک سیستم رنگی برای تشخیص مدار با استفاده از رنگ های ثابت ، نوارهای رنگی ، ردیاب ها ، بافت ها ، چاپ روی سطح و غیره.

سازگاری:

توانایی وجود مواد متفاوت در مجاورت یا تماس متقابل بدون تغییر در خواص فیزیکی یا الکتریکی آنها.

ترکیب:

اصطلاحی است که برای تعیین مواد عایق و ژاکت ساخته شده از مخلوط کردن دو یا چند ماده استفاده می شود. به ترکیب ؛ مخلوط کردن دو یا چند ماده مختلف برای ایجاد یک ماده.

رشته متمرکز:

یک سیم مرکزی احاطه شده توسط یک یا چند لایه از رشته های مارپیچ در یک چینش گرد هندسی ثابت. رایج ترین نوع هادی های نصب ثابت عبارتند از:

1) گرد - بدون کاهش قطر

2) فشرده - تقریباً 3 diameter کاهش قطر

3) جمع و جور - تقریباً 10 diameter کاهش قطر

هدایت:

اصطلاحی است که در توصیف توانایی یک ماده برای حمل بار الکتریکی به کار می رود. معمولاً به عنوان درصدی از مس رسانایی مس صد درصد (100٪) بیان می شود.

رهبر ارکستر:

هر ماده ای که بتواند به راحتی بار الکتریکی را حمل کند.

مجرا:

لوله یا حفره ای برای محافظت از سیم ها و کابل های برق. این ممکن است یک لوله جامد یا انعطاف پذیر باشد که سیم های الکتریکی عایق شده در آن جریان دارند.

اتصال دهنده:

وسیله ای که برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو یا چند رسانا استفاده می شود.

بررسی تداوم:

آزمایشی برای تعیین اینکه آیا جریان الکتریکی به طور مداوم در طول یک سیم واحد یا سیمهای جداگانه در یک کابل جریان می یابد یا خیر.

ولکانیزاسیون مداوم:

اکستروژن همزمان و ولکانیزاسیون مواد پوشش سیم در یک فرآیند مداوم

هسته:

در کابل ها ، اصطلاحی است که برای نشان دادن یک جزء یا مجموعه ای از اجزا استفاده می شود ، که روی آن مواد دیگری مانند اجزای اضافی ، محافظ ، غلاف یا عشق استفاده می شود.

خوردگی:

فرایند یا نتیجه ماده ای که معمولاً در اثر واکنش شیمیایی خورده یا فرسوده می شود.

متقابل:

مس برهنه ، معمولاً نرم کشیده شده ، در حول و حوش اتصال برج های انتقال برق-به منظور اتصال زمین در اطراف محیط سازه-معمولاً به موازات خطوط هوایی در امتداد مسیر راست ، دفن شده است. نصب زمینی که در آن از میله های عمیق زمین به طور موثری نمی توان استفاده کرد. به خاک خشک ، صخره ای یا ضعیف.

دیوانگی:

دقیقه روی سطح مواد پلاستیکی ترک می خورد.

خزیدن:

تغییر ابعاد با گذشت زمان یک ماده تحت بار مکانیکی.

خاتمه Crimp:

خاتمه سیم که با فشار فیزیکی ترمینال به سیم اعمال می شود.

پیوند متقابل:

پیوندهای بین مولکولی بین پلیمرهای ترموپلاستیک زنجیره بلند با استفاده از بمباران شیمیایی یا الکترونی. خواص مواد حرارتی حاصل معمولاً بهبود می یابد.

منطقه مقطعی:

مساحت سطح بریده شده یک جسم با زاویه راست به طول جسم بریده شده است.

CSA:

مخفف عبارت انجمن استانداردهای کانادا ، همتای کانادایی آزمایشگاههای متعهد.

جاری:

میزان جریان الکتریسیته در یک مدار ، با آمپر اندازه گیری می شود.

فعلی ، متناوب (A.C.):

جریان الکتریکی که به صورت دوره ای برعکس می شود

جهت جریان الکترون تعداد چرخه های کامل که در یک واحد زمان معین (یک ثانیه) اتفاق می افتد ، فرکانس جریان نامیده می شود.

ظرفیت حمل فعلی:

حداکثر جریانی که یک هادی یا کابل عایق می تواند بطور مداوم بدون عبور از درجه حرارت خود حمل کند. به آن ampacity نیز گفته می شود.

جاری ، مستقیم (DC):

جریان الکتریکی که الکترونهای آن فقط در یک جهت جریان دارند. تا زمانی که حرکت آنها در یک جهت باشد ممکن است ثابت یا ضربان دار باشد.

مقاومت برشی:

توانایی یک ماده برای تحمل فشار مکانیکی ، معمولاً لبه تیز شعاع تجویز شده ، بدون جداسازی.

چرخه:

توالی کامل متناوب یا معکوس شدن جریان یک جریان الکتریکی متناوب. (هرتز را ببینید.)

دی سی:

مخفف "جریان مستقیم".

عامل کاهش ارزش:

عاملی که برای کاهش ظرفیت حمل جریان سیم در محیطهای غیر از مقداری که مقدار برای آن تعیین شده است استفاده می شود.

دی الکتریک:

1) هر وسیله عایقی که بین دو رسانا دخالت کرده و اجازه می دهد که کشش و دافعه الکترواستاتیک در سراسر آن انجام شود.

2) موادی که دارای خاصیت انرژی مورد نیاز برای ایجاد میدان الکتریکی هستند ، به طور کامل یا جزئی به عنوان انرژی الکتریکی قابل بازیابی هستند.

شکست دی الکتریک:

ولتاژی که در آن یک ماده دی الکتریک سوراخ می شود ، که بر ضخامت تقسیم می شود تا قدرت دی الکتریک ایجاد شود.

ثابت دی الکتریک (K):

نسبت خازن کندانسور با دی الکتریک بین الکترودها به خازنی که هوا بین الکترودها قرار دارد. همچنین مجاز و ظرفیت القایی خاص نامیده می شود.

قدرت دی الکتریک:

ولتاژی که عایق می تواند قبل از خرابی تحمل کند. معمولاً به صورت گرادیان ولتاژ (مانند ولت در میلی متر) بیان می شود.

آزمایش دی الکتریک:

آزمایشی که در آن بیشتر از ولتاژ نامی برای مدت زمان مشخص اعمال می شود تا کفایت عایق در شرایط عادی مشخص شود.

Direct Burial کابل: 

کابلی که مستقیماً روی زمین نصب می شود.

جریان مستقیم (DC):

جریان الکتریکی که فقط در یک جهت جریان دارد.

جهت تخمگذار:

جهت ، جهت عقربه های ساعت یا خلاف جهت عقربه های ساعت ، یک رسانا یا گروهی از رساناها هنگام نگاه محوری به طول کابل.

نقاشی:

در ساخت سیم ، کشیدن فلز از طریق قالب یا مجموعه ای از قالبها برای کاهش قطر به اندازه مشخص.

مجرا:

یک لوله زیرزمینی یا سربار که برای حمل رساناهای الکتریکی استفاده می شود.

وظیفه:

ویژگی یک سرویس الکتریکی که میزان منظم بودن بار را در طول زمان توصیف می کند.

وظیفه پیوسته - وظیفه بار که به طور قابل توجهی بیش از حد ثابت است

زمان طولانی

کوتاه مدت وظیفه - وظیفه بار است که به طور قابل ملاحظه ای برای a ثابت است

زمان کوتاه و مشخص

وظیفه متناوب - وظیفه بار با دوره های مشخص شده از:

الف) بار و بدون بار

(ب) بارگیری و استراحت ، و

ج) بار ، بدون بار و استراحت

وظیفه دوره ای · وظیفه بار که در آن شرایط بار به طور مرتب تکرار می شود.

وظیفه متغیر - وظیفه بار دارای بار در فواصل زمانی مختلف ، که هر دو در معرض تغییرات گسترده ای هستند.


X
We use cookies to offer you a better browsing experience, analyze site traffic and personalize content. By using this site, you agree to our use of cookies. Privacy Policy
Reject Accept